جدول جو
جدول جو

معنی منی دانه - جستجوی لغت در جدول جو

منی دانه
(مَ نَ / نِ)
یاختۀ جنسی نریا گامت نر که معمولاً پرتحرک است. هستۀ این یاخته بزرگ است و حرکت آن به وسیلۀ تاژک دمی انجام میشود. (فرهنگ اصطلاحات علمی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بنگ دانه
تصویر بنگ دانه
بذرالبنج، گیاهی خودرو با گل های زرد رنگ و دانه هایی به شکل لوبیا که مصرف دارویی دارد، بنگدانه، ژوسکیام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مشک دانه
تصویر مشک دانه
دانه ای ریز و تیره رنگ با مغزی چرب و بی طعم که مصرف دارویی دارد، در موسیقی از الحان سی گانۀ باربد، برای مثال چو برگفتی نوای مشک دانه / ختن گشتی ز بوی مشک خانه (نظامی۱۴ - ۱۸۰)
فرهنگ فارسی عمید
(دَ نَ / نِ)
دنگ داله. رجوع به دنگ داله شود
لغت نامه دهخدا
(بَ نَ / نِ)
گیاهی است از تیره بادنجانیان که علفی و دوساله است. و ارتفاعش بین 40 تا 60 سانتی متر است و برگهایش پوشیده از کرک و چسبنده است. گل آذینش گرزن یکسویه و جام گلش نامنظم و زرد روشن است. و در روی آن خطوط ارغوانی رنگ دیده میشود. بوی گلش نامطبوع و متعفن است و گاهی بجای لکه های ارغوانی لکه های سیاه بر روی گل مشاهده میشود. این گیاه دارای مادۀ سمی بنام هیوسیامین میباشد که ماده ای است مخدر و مسکن. بنگ. بنج. علف تخم بنگ. گیاه بزرالبنج. سیکران. سکران. بذرالبنج. ازمایلوس. اقطفیت. اسقیراس. اجواین خراسانی. کیرجک. خادعهالرجال. خداعهالرجال. سوکران ارسطور. بنگ سیاه. (فرهنگ فارسی معین). اقسام آن:
- بنگ دانۀ بلوچستانی، گونه ای بنگ دانه که در هند و بلوچستان روید. بنگ بلوچستانی. سکران هندی.
- بنگ دانۀ زرد، گونه ای بنگ دانه که گلهایش زردرنگ است. تعداد این گونه بیشتر از سایر انواع است. بنگ زرد. سکران کبیر. سکران اصغر.
- بنگ دانۀ سفید، گونه ای بنگ دانه که گلهایش سفیدرنگ است. بنگ. بنج. بنگ سفید. اوسقوامس. بومرجوف. (فرهنگ فارسی معین) ، بوی خوش و ناخوش. ج، بنان. (منتهی الارب) (آنندراج) (بحرالجواهر) (ازاقرب الموارد). بوی خوش. ج، بنان. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(اَ مَ دا نَ / نِ)
آبلۀ فرنگ. نار افرنجیه. آتشک. سیفلیس. کوفت. (از مجمعالجوامع)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ)
به معنی ماهودانه است که حب الملوک باشد و آن میوۀ درخت شباب است. (برهان) (آنندراج). ماهودانه و حب الملوک. (ناظم الاطباء). و رجوع به ماهودانه و ماهوب دانه شود
لغت نامه دهخدا
(مَ)
کیسه ای که در درون آن مایع منی ذخیره می شود. گاهی به صورت استطاله ای از حفرۀ منی دیده میشود. (فرهنگ اصطلاحات علمی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از منشی خانه
تصویر منشی خانه
دبیر خانه دار الانشا دبیر خانه
فرهنگ لغت هوشیار
دانه های خطمی معطر که سیاه رنگ و باندازه عدسی است و بسیار خوشبو میباشد مشک نافه. توضیح از دانه های این گونه خطمی در عطر سازی استفاده میکنند
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره بادنجانیان که علفی و دو ساله است و ارتفاعش بین 40 تا 60 سانتی متر است و برگهایش پوشیده ازکرک و چسبنده است. گل آذینش گرزن یکسویه و جام گلش نامنظم و زرد روشن است و در روی آن خطوط ارغوانی رنگ دیده میشود. بوی گلش نامطبوع و متعفن است و گاهی بجای لکه های ارغوانی لکه های سیاه بر روی گل مشاهده میشود. این گیاه دارای ماده ای سمی بنام هیوسیامین میباشد که ماده ایست مخدر و مسکن بنگ بنج علف تخم بنگ گیاه بزرالبنج بذرالبنج سکران سیکران ازمایلوس اقطفیت اسقیراس اجواین خراسانی کیرجک خادعه الرجال خداعه الرجال سو کران ارسطو بنگ سیاه. یا بنگ دانه بلوچستانی. گونه ای بنگ دانه که در هند و بلوچستان روید بنگ بلوچستانی سکران هندی. یا بنگ دانه زرد. گونه ای بنگ دانه که گلهایش زرد رنگ است. تعداد این گونه بیشتر از سایر انواع است بنگ زرد سکران کبیر سکران اصفر. یا بنگ دانه سفید. گونه ای بنگ دانه که گلهایش سفید رنگ است بنگ بنج بنگ سفید اوسقوامس بومرجوف
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است یکساله از تیره فرفیون ها که ارتفاعش تا حدود یک متر میرسد. برگهایش نسبه بزرگ متقابل و سبز مایل بابی است. گلهایش زرد رنگ دانه هایش قهوه یی رنگ و بیضوی است. شیرابه شیری رنگی از ساقه و مقطع - برگهای این گیاه خارج میشود که بعنوان مسهل و مقییء تجویز میگردد ولی چون سمی است مصرفش احتیاط بسیار لازم دارد. گاهی هم صیادان ماهی جهت گیج کردن ماهیها برگهای گیاه مذکور را در آب میریزند ماهو بدانه حب الملوک طارطقه شباب شبرم کبیر فلفل الخواص
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مور دانه
تصویر مور دانه
کرم دانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منتقدانه
تصویر منتقدانه
بشكل نقدي
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از منتقدانه
تصویر منتقدانه
Overcritical
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از منتقدانه
تصویر منتقدانه
trop critique
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از منتقدانه
تصویر منتقدانه
과도하게 비판적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از منتقدانه
تصویر منتقدانه
حد سے زیادہ تنقید کرنے والا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از منتقدانه
تصویر منتقدانه
วิจารณ์เกินไป
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از منتقدانه
تصویر منتقدانه
kupita kiasi na ukosoaji
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از منتقدانه
تصویر منتقدانه
ביקורתי מדי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از منتقدانه
تصویر منتقدانه
過度に批判的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از منتقدانه
تصویر منتقدانه
过于挑剔的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از منتقدانه
تصویر منتقدانه
অতিরিক্ত সমালোচনামূলক
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از منتقدانه
تصویر منتقدانه
aşırı eleştirel
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از منتقدانه
تصویر منتقدانه
terlalu kritis
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از منتقدانه
تصویر منتقدانه
अत्यधिक आलोचनात्मक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از منتقدانه
تصویر منتقدانه
eccessivamente critico
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از منتقدانه
تصویر منتقدانه
überkritisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از منتقدانه
تصویر منتقدانه
te kritisch
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از منتقدانه
تصویر منتقدانه
надмірно критичний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از منتقدانه
تصویر منتقدانه
чрезмерно критичный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از منتقدانه
تصویر منتقدانه
zbyt krytyczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از منتقدانه
تصویر منتقدانه
excessivamente crítico
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از منتقدانه
تصویر منتقدانه
excesivamente crítico
دیکشنری فارسی به اسپانیایی